علی علی ، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

علی کوچولوی مامان و بابا

علی و گوش دادن اذان

*الهی مامان فدات شه که تا صدای اذان و میشنوی هر جا باشی خودتو میرسونی ,تازگیام موقع اذان یه جورایی میخونی ,بلند بلند داد میزنی انگار توام میخوای باهاش بخونی ,خیلی برام جالبه که اذان و از بقیه چیزا تشخیص میدی,بعدم کامل نماز جماعت رو نگاه میکنی ,امیدوارم که این علاقه ادامه داشته باشه و نماز همیشه برات اولویت داشته باشه  گل پسرم   **نزدیک سه هفته است که سرفه میکنی و نمی دونم چرا خوب نمیشی ,تا حالا چند بار بردمت دکتر و دیشبم اولین آمپولت و زدی الهی بمیرم ضعف کردی از درد ولی چاره ای نبود مامان ,قبلا اصلا برای دارو خوردن اذیتم نمیکردی ولی این مدت از بس که بهت دارو دادم تا قاشق دارو رو دستم میبینی  میزنی زیره ...
2 بهمن 1393

توپ بازی من و علی

*روز پنجم دی بالاخره تونستی چار دستو پا به طرف جلو بری ,آخه تا حالا عقبی میرفتی ,  پنج شنبه بود وخونه مامان جون اینا بودیم ,توام با نسرین جون توی اتاق داشتی بازی میکردی که نسرین جون اومد و با ذوق گفت که دو قدم به طرف جلو رفتی ,الهی فدات شم ,اون روز خیلی ذوق کردم ولی خبر از عواقبش نداشتم که دردسر های ما با علی آقا قراره شروع بشه ,همش باید توی خونه چشمم بهت باشه آخه کم شیطون نیستی قربونت برم ,چند روز پیش گلدون کنار خونه رو انداختیو ,جالبه که من اخم کرده بودمو تو میخندیدی , علاقه عجیبیم به سیم تلفن داری ,سوار روروئک که باشی تا ازت غافل شم میری و شروع میکنی به کشیدنش   **چند روزه وقتی بهت توپتو میدم و بهت میگم بد...
17 دی 1393
1