توپ بازی من و علی
*روز پنجم دی بالاخره تونستی چار دستو پا به طرف جلو بری ,آخه تا حالا عقبی میرفتی , پنج شنبه بود وخونه
مامان جون اینا بودیم ,توام با نسرین جون توی اتاق داشتی بازی میکردی که نسرین جون اومد و با ذوق گفت که دو
قدم به طرف جلو رفتی ,الهی فدات شم ,اون روز خیلی ذوق کردم ولی خبر از عواقبش نداشتم که دردسر های ما با
علی آقا قراره شروع بشه ,همش باید توی خونه چشمم بهت باشه آخه کم شیطون نیستی قربونت برم ,چند روز
پیش گلدون کنار خونه رو انداختیو ,جالبه که من اخم کرده بودمو تو میخندیدی , علاقه عجیبیم به سیم تلفن داری
,سوار روروئک که باشی تا ازت غافل شم میری و شروع میکنی به کشیدنش
**چند روزه وقتی بهت توپتو میدم و بهت میگم بدش به مامان ,میذاریش توی دستم ,نمیدونی چقد اینکارت بهم
مزه میده ,حالا دیگه یاد گرفتی توپو پرت میکنی و این چند روزه این کار شده یکی از بازیهای من و تو
***بعضی روزا سمیه جون میاد و میبرتت خونشون (اونا طبقه پایین خونمون زندگی میکنن) توام تا میبینیش میپری
توی بقلش فسقلی, حسابیم با فرحان جور شدی ,آخه باهات بازی میکنه ,دوسه شب پیش که خونشون بودیم
,دایی سعید گفت من یه کار جدید یاد علی دادم ,دستاشو میگرفت جلوی صورتشو تو سعی میکردی دستاشو باز
کنی ,آفرین گل پسرم
****یه کاری که خیلی وقته انجام میدیو من یادم رفته که در موردش بنویسم,اینه که تا عکستو میبینی,مخصوصا
توی موبایل ,نیشت که تا بناگوشت باز میشه و میگی هیییی و میخندی ,خیلی باخودت حال میکنیا
*****بهت دیگه به عنوان غذای کمکی سریلاکم میدم ,گندم و شیرشو دوس داری ولی میوش و دوس نداشتی و
با بی میلی میخوردی,اینبار برات گندم و شیر و خرما گرفتم ,فعلا که داری میخوری ,زرده تخم مرغو پوره سیب
زمینیم بهت میدم ,که خدا روشکر اونارم دوس داری ,دکتر گفت میتونی ماستم بهش بدی ولی تو زیاذ از ماست
خوشت نمیاد ,نمیدونم چرا آخه بیشتر بچه ها ماست خیلی دوس دارن
******اینجاام که علی آقا مشغول تی وی نگاه کردن,سعی میکنم زیاد نذارم نگاه کنی ولی بعضی موقع ها پیش
میاد دیگه