اعیاد شعبانیه مبارک
*این ماه یه عالمه عید داشتیم ,بیشتر روزا مولودی بودیم ,توام که حسابی ددری شدی ,خدا رحم کنه به ماه
رمضون , انشالله جون داشته باشم ببرمت بیرون
** از اخبار جدید این روزا اینکه دوتا نی نی خوشگل دیگه به جمع خانواده اضافه شده ,دوتا گل پسر ,آقا
محمدحسین و آقا پرهام, زنده باشن انشالله و اینکه ما منتظر یه گل پسر دیگه هستیم که من عمش میشم ,جالبه
که با این همه برادرزاده بازم دلم ضعف میره برای یکی دیگه,البته یه همبازی خوبم برا ی علی جونی میشه ,ایشالله
که صحیح و سلامت به دنیا بیاد
***امان از این صدا کردنای تو مامان ,باید به عرضتون برسونم که دیگه به من مامان نمیگی (مگه اینکه شیر
بخوای)و خودت تشخیص دادی که با اسم کوچیکم صدام کنی هرکیم میشنوه خندش میگیره ,آخه خیلی با مزه
میگی ,اینقدرم که توی طول روز صدام میکنی صدای بابایی دراومده که بابا پس من چی
اینا یه سری از عکساته که یادم رفته بود بذارم توی وبلاگ (مال یه ماه قبل حدودا )
اینجا میخواستی با بابایی بری بیرون ,دو تایی و مردونه
اینجاام رفته بودیم پارک ,من و تو و نسرین جونو دوستاش
و یه روز دیگه که پارک رفتیم
این سری که رفتیم خیلی بهت خوش گذشت ,کلی بازی کردی
عاشق این عکستمژستشو ببین
این دوتا عکسم دلم نیومد نذارم ,مدل خوابیدن خیلی جانه