علی علی ، تا این لحظه: 10 سال و 1 روز سن داره

علی کوچولوی مامان و بابا

اعیاد شعبانیه مبارک

1394/3/15 12:0
222 بازدید
اشتراک گذاری

*این ماه یه عالمه عید داشتیم  ,بیشتر روزا مولودی بودیم ,توام که حسابی ددری شدی ,خدا رحم کنه به ماه

رمضون , انشالله جون داشته باشم ببرمت بیرون

** از اخبار جدید این روزا اینکه دوتا نی نی خوشگل دیگه به جمع خانواده اضافه شده  جشن,دوتا گل پسر  ,آقا

محمدحسین و آقا پرهام, زنده باشن انشالله و اینکه ما منتظر یه گل پسر دیگه هستیم که من عمش میشم ,جالبه

که با این همه برادرزاده بازم دلم ضعف میره برای یکی دیگه,البته یه همبازی خوبم برا ی علی جونی میشه ,ایشالله

که صحیح و سلامت به دنیا بیادبوس

***امان از این صدا کردنای تو مامان ,باید به عرضتون برسونم که دیگه به من مامان نمیگی گریه(مگه اینکه شیر

بخوای)و خودت تشخیص دادی که با اسم کوچیکم صدام کنی هرکیم میشنوه خندش میگیره ,آخه خیلی با مزه

میگی ,اینقدرم که توی طول روز صدام میکنی صدای بابایی دراومده که بابا پس من چی خندونک

 

اینا یه سری از عکساته که یادم رفته بود بذارم توی وبلاگ (مال یه ماه قبل حدودا )خجالت

اینجا میخواستی با بابایی بری بیرون ,دو تایی و مردونهچشمک

اینجاام رفته بودیم پارک ,من و تو و نسرین جونو دوستاش

و یه روز دیگه که پارک رفتیم

این سری که رفتیم خیلی بهت خوش گذشت ,کلی بازی کردی

 

عاشق این عکستمبوسژستشو ببین

این دوتا عکسم دلم نیومد نذارم ,مدل خوابیدن خیلی جانه

محبتمحبتمحبت

 

 

 

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

نسرین جون
16 خرداد 94 16:58
وای که چقد رودار شدی گل پسر...دوس داری ره بری ولی خسته ای میدونم منم این روزا خسته ام خیلی دوست دارم علی جیگر...ایشالا هیشه شاد باشی
مامان علی کوچولو
پاسخ
ولش کن بابا ,همینطوریم خرابکاریاش زیاده چه برسه که راه بیافته
فاطمه جوووون
20 خرداد 94 13:07
فدای این شیطونیا و ژستات بشم عزیز من
مامان حبه قند
27 خرداد 94 10:51
وای خیلی وقت بود ندیده بودمت عزیزمی خاله چه ماشاله بزرگ شدی.عشق پارکم هستی. نیروانا هم مثه شما پارکو.دوست داره.
مامان علی کوچولو
پاسخ
مرسی خاله جون