علی و کاراش
*عاشق این مدل کارایی ,کشف چیزهای جدید
فک کنم نگران وزنت شدی ,هر بار میری توی اتاق میری روی وزنه
این اولین باری که ابنبات چوبی بهت دادم (با بابایی رفته بودی بیرون دوستش بهت ابنبات داده بود )با ترس و لرز من
و البته کیف و حال شما ,اونو خوردی
اینجاام که مشغول بازی بودی
**تابستون و یه وان آب و یه علی آقای عاشق آب بازی
شستن موهات واقعا داستان شده ,اینقد غر میزنی که نگو, فقط میخوای ولت کنم اب بازی کنی و البته منم
حساس
بعد حموم خوردنی میشی ها
بدون شرح
علی کوچولوی خوش تیپ ما
***چند روز پیش یه دونه از اسباب بازیات وکه شبیه حلزون ر و آوردم تا بازی کنی ,با مزه بود که به جای بازی کردن
میخواستی سوارش بشی,هرچی ام میگفتم نمیشه تو کار خودتو میکردی
**** کارای مورد علاقت این روزا ,خالی کردن کشوهای آشپزخونه و دوباره خالی کردن کشوها وسه باره خالی
کردن ...... بعد از اون بازی با تی و جاروی آشپزخونه و بعد بازی با قابلمه های بیچاره من ,بعدش توپ بازی و بادکنک
بازی (بادکنکم خیلی دوس داری )من نمیدونم چرا این همه اسباب بازی برات گرفتیم باید یه سرویس قابلمه برات
میخریدم
*****تا حالا بیشتر چیزا رو به اسم من صدا میزدی ولی تازگیا به همه چی میگی آبه اونم از نوع کشیدش ,آببببببه
و کلمه جدید دیگه من هست ,هر چی میخوای میگی من ,رفته بودیم که بابایی لباس بخره توام لباسارو نگاه
میکردیو تند تند میگفتی من