خوش اومدی کوچولو
امروز اولین روزیه که میخوام از تو بنویسم ,چون تازه فهمیدم که خدا بهترین
هدیه ای که میشه رو بهم داده,نوشتن در مورد تو برام آسون نیست ,چون من
قبلا همچین تجربه ای ندشتم,اما فکر کردن به تو و
نوشتن از تو خیلی برام لذت بخشه.
وقتی جواب ازمایشو گرفتمو و دیدم مثبته خیلی خوشحال شدم ,اما شاید خیلی تعجب
نکردم انگارانتظارشو یه جورائی داشتم ,انگار به دلم افتاده بود ,نمیدونم توضیحش یکم سخته,اما
بهرحال لحظه خیلی قشنگی بود ,بابایی بیرونه ازمایشگاه منتظر بود می خواستم یکم
اذیتش کنم اما نتونستم , وقتی در مورد جواب پرسید خندم گرفت و قضیه رو لو دادم ,روز خیلی
خوبی بود ,وقتی تصور میکنم یه موجود زنده توی وجودم داره رشد میکنه ,
قند توی دلم اب میشه
,الان که نمیدونم دختری یا پسر
,اما اگر دختر باشی حتما این لحظه رو تجربه میکنی , چون نمیشه توضیحش داد,قراره فردا برم
پیشه دکترم وجوابو نشونش بدم, پس فعلا تورو به خدا میسپارم