دلمشغولی های من
سلام عزیز دلم
کم کم داریم به عید نزدیک میشیم ,ولی امسال عید برای من یه رنگ و بوی دیگه ای داره ,اخه امسال من یه نی نی کوچولو دارم ,که برای دیدنش دارم لحظه شماری میکنم ,همه نزدیک عید که میشه تمام فکر و ذکرشون میشه خرید و خونه تکونی و...,اما برای من انگار شمارش معکوس شروع شده ,این روزا بیشتر از هر موقعی دیگه ای به تو ,به اومدنت ,به روز
زایمان فک میکنم ,حالا خوبه توی این کلاسای آمادگی برای زایمان شرکت کردم ,خیلی حس خوبی بهم
میده ,وقتی اونجام گذر زمان و حس نمکنم ,آخه همه عین خودمن ,وقتی میبینم همشون ,دل مشغولیا یا
مشکلات منو دارن ,از استرسم کم میشه,راستی روز پنجشنبه رفتم و واکسن کزاز زدم ,صدای قلب
خوشگلتم شنیدم,جالب بود صداش به نظرم یه طور دیگه بود ,وقتی سوال کردم ,گفتن ,که بزرگتر شدی
وصدای قلبت قویتر شده,خیلی دوست دارم بدونم وزنت الان چقده ,کاش میشد زود به زود سونو بدیم
خیلی دوست دارم عقش مامان ,مراقب خودت باش