دلخوشی مامان
سلام جیجر مامان
الهی من قربون علی توچولوی خودم برم که این روزا شده همه دلخوشی مامان وبابا,هنوز موفق نشدم موقعی که داری میخندی ازت عکس بندازم ,خیلی با مزه نیشخند میزنی مخصوصا موقعی که داری شیر میخوری ,تو
پسر خوشرویی هستی عقشم البته اگه دل درد نداشته باشی ,دیروز خیلی دل درد داشتی من روی شکم خوابوندمت دیدم راحت خوابیدی ,الهی بمیرم که اینقد درد میکشی
گاهی اوقات مجبورم توی خونه توی کریر بخوابونمت ,که هر جای خونه میرم با خودم ببرمت ,
هرچند زیاد اونو دوست نداری , آخه روش مورد علاقت برای خوابیدن به غیر از شیر خوردن ,خوابیدن روی پاست ,نا
گفته نمونه که بغلیم شدیو تا میذارمت روی زمین از خواب بیدار میشی ,بعضی وقتاخیلی خوب میخوابی اما گاهی اوقاتم مثل دیشب اشک مامان و در میاری ,میدونم بیشترش به خاطر کولیکته ,یکی از مشکلایی که این
روزا با به دنیا اومدن تو پیدا کردم غذا درست کردنه ,چون معمولا میخوابی و دقیقا موقعی که میخوام غذا درست کنم
بیدار میشی و گریه میکنی ,یکی دوبار مجبور شدم منتظر شم تا بابایی بیاد و تو رو بگیره تا من بتونم غذا درست
کنم ,خدا روشکر وقتی که بابایی برمیگرده خونه ,در بست در خدمت شماست و من به کارام میرسم ,خدا کنه
زودتر خوب خوب بشی عزیز دل مامان