دلم یه ذره شده برات
سلام زندگی مامان
دلم یه ذره شده برات ,الهی من قربون گل پسرم برم ,راستی ,بلاخره اسباب کشی تموم شد,میشه گفت تقریبا خونه مرتب شده,یه سری خورده کاریام مونده که بابایی داره انجامشون میده, اینترنتمون هنوز وصل نشده ,الانم خونه مامان جون اینام که دارم برات مینویسم ,راستش به نوشتن برات عادت کردم ,توی این هفته انگار یه چیزیو گم کرده بودم
,بسه دیگه هرچی از کارای خودم گفتم ,جونم برات بگه که توی این هفته تونستم چند تیکه لباس دیگه
برات بگیرم ,عکساشو حتما میذارم توی وبلاگت ,فردام میخوام برم ویه سری دیگه از وسایلتو بگیرم ,وای
داشت یادم میرفت کاموا ام خریدم ,یه شالو کلاه خوشگل برات میخوام ببافم ,خاله اکرمم
قول داده یکی دو دست لباس ببافه ,اینقد که برای این کامواها ذوق دارم برای چیزای دیگه ندارم ,
غشق مامان یه هفته دیگه میرم توی هفت ماهگی ,حالا دیگه بیشتر از قبل احساست میکنم ,به تکون خوردنات بد جوری عادت کردم مخصوصا شبا قبل از خواب ,حالا بیشتر از موقع های دیگه انتظار دیدنتو میکشم ,عزیزم خیلی خیلی دوست دارم