علی علی ، تا این لحظه: 10 سال و 13 روز سن داره

علی کوچولوی مامان و بابا

امروز همش مهمون بودیم

1392/10/28 23:55
130 بازدید
اشتراک گذاری

امروز رفتم خونه خاله اکرم تا با کاموایی که برات گرفتم یه کلاه و برام سر بندازه ,راستی هوا عالی بود ,یه

عالمه برف اومده بود ,حیف که هیچکی نبود باهاش برم پیاده روی ,عیبی نداره چند وقت دیگه باهم میریم

بیرون ,مامانم مجبور نیست که وایسه ببینه کسی باهاش میاد بیرون یا نه ,دیگه یه گل پسر داره ,که

همراهیش میکنه ,امیدوارم سال دیگه ام مثل امسال یه عالمه برف بیاد ,تا بتونیم بریم برف بازی smile смайлики смайлы

,امسال که حسرتش موند به دلم ,آخه مامانی هر جا میخوام برم همه مراقبن و نمیذارن دست از پا خطا کنی

,البته میدونم که اینا همش به خاطرسلامتی تو ولی خوب .........اصلا ولش کن ,جات حسابی خالی ,خاله

جونت برای نهار آش گذاشته بود و مارم به اصرار نگه داشت ,منم که از خدا خواسته (راستشو بخوای من از

وقتی که باردار شدم هر چی آش میخورم سیر نمیشم )بعدازظهرم مامان جون زنگ زد و گفت شب عیده, بابا حاجی گفته همه  خونشون  برای شام جمع بشن ,(عیدتم پیشاپیش مبارک شیطون مامان :greenstars:

,آخه فردا ولادت حضرت محمد وامام جعفر صادقه )ما ام ,درسته که اصلا راضی به زحمتشون نبودیم ولی

بدو بدو رفتیم ,خیلیم خوش گذشت ,حالاام دیگه دیر وقته واگه شما شیطونی نکنی ,مامان میخواد بخوابه

شب بخیر عزیزم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان ترمه وتانیا
29 دی 92 16:51
سلام عزیزم من تا 4 ماهگی نمی دونستم بچه ام دختره بعد که فهمیدم نزدیک 5 ماهشون بود که فهمیدم دوقلو هستند و بچه هام خیلی زود به دنیا اومدند یعنی تازه 6 ماهشه شده بودند}
مامان علی کوچولو
پاسخ
چقد شرایط بامزه ای بوده ,فک کنم موقعی که فهمیدین خیلی جا خوردید
مامان راضی
30 دی 92 10:56
نوش جونت خانومی انشاله همیشه به گشتن و خوش گذرونی
مامان علی کوچولو
پاسخ
ممنون ,همینطور برای شما
ستاره
30 دی 92 14:27
منم امسال حسرت برف بازی به دلم موند
مامان علی کوچولو
پاسخ
پس حسابی همدردیم,ایشالله سال دیگه تلافی میکنیم ,البته اگه برف بباره
خاله جون
2 بهمن 92 21:16
سلام ای جونم لباساش که میبینم دلم میره برای دیدنت .... بابا یه اسم بزار دیگه!!وگرنه بهش میگم حیدر
مامان علی کوچولو
پاسخ
باباانتخاب اسم خیلی سخته ایشالله قسمت خودت میشه میفهمی
نسرین جون
8 بهمن 92 0:14
میییگم حیدر جاااان یه لگد بزن به این مامانی حق منو ازش بگیر! از اون بچگی حق منو خورده!!! بزن حیدر جان بزن وااای اینو بگم یه لباس دیدم برات انقده خوشگل بووود! بگو چی شد!!! این مامانت نذاشت بخریمش دیگه بقیش میسپارم به خودت
مامان علی کوچولو
پاسخ
دلت میاد آخه خاله جون ,اصلا من چی کار دارم ,من برا خودت گفتم که توی زحمت نیفتی