پسر شیطون من
سلام عسیس دلم
چند روزه میخوام برات بنویسم ولی دل ودماغشو نداشتم,آخه شما یه کم شیطون شدی و
انگار برای اومدن عجله داری ,حسابی مامانو خونه نشین کردیا ,آخه دکتر احتمال داد که زایمان زودرس
داشته باشم ,یه سری امپول داد وگفت باید استراحت کنم ,اصلا فکر نمیکردم ,این ماهای اخر مجبور به استراحت بشم , این چند روز اینقد یه جا خوابیدن برام کسل کننده بوده که فقط میگم خدا به داد
کسایی برسه که چند ماه مجبورن این وضعیت رو تحمل کنن ,(همه رم انداختم تو زحمت ,مخصوصا مامان
جون و باباییو)نمیدونم حتما یه حکمتی تو کار خدا هست دیگه,شایدم به قول ندا جون اینقد استراحت نکردم که گل پسرم به فکر مامانش افتاده تا یه کم استراحت کنه,فقط از خدا میخوام که هر چی به صلاح
اتفاق بیافته و توام هر موقع که قراره به دنیا بیای فقط صحیح سلامت باشی عزیزم ,راستی چون خیلی کم
وزن اضافه کرده بودم ,دکتر فرستادم سونو که ببینه شما رشدت چطوره (میخواست مطمین بشه اگه زودتر به دنیا بیای مشکلی نباشه)شما الان ,یه اقا پسر 1/5کیویی هستی ,دکتر گفت خیلی تپل مپل
نیستی ولی وزنت برای هفته 30 خوبه,خدا رو شکر ,ولی متاسفانه هنوز نچرخیدی ,من خیلی دوست دارم
یه زایمان طبیعی داشته باشم اما فک کنم قسمت نیست ,دکتر گفت ممکن بچرخی ,هفته 36 یه سونو
دیگه میدم ببنیم چرخیدی یا نه,توکل به خدا
به خاطر این اتفاقا ,مجبور شدیم وسایلت و هول هولکی بیاریم وبچینیم ,دست نسرین جون درد
نکنه ,خیلی زحمت افتاد ,چند تا از چیزا هم که مونده ,امیدوارم زودتر برسه ,حالا مامانی ما سیسمونی رو
اوردیم ولی جون مامان عجله نکنی برای اومدنا ,پسر خوبی باش و تند تند بزرگ شو ,من حسابی مراقبت
هستم ,خدا جون مراقب این بره تو دلیه من باش