واکسن زدن
دیروز نوبت واکسنت بود ,الهی بمیرم برای اون گریه هات ,بعدشم اون تب مزخرف ,قبل از اینکه بریم بهت قطره
استامینوفن دادم ولی بازم تب کردی ,یه خانومه که اوجا بود و اونم برای واکسن کوچولوش اومده بود گفت که
دخترش بعد واکسن دو ماهگی تشنج کرده ,منم حسابی ترسیدم ,شبش از ترسم ساعت گذاشتمو ,هر یه ساعت
تبتو میگرفتم تا یه موقع خیلی بالا نره ,خدا رو شکر خیلی بالا نرفت و تو زیاد بیقراری نکردی ,تازه تبت پایین اومده ,از
حالا اضطراب دارم برای واکسن چهار ماهگیت ,آخه همه میگن اون واکسن از همه سختره,الهی مامان قربونت
بره که این قد بی حال بودیو صدات در نمیومد ,خوبه حالا دیگه یکم سر حال تر شدی ,این که تموم شد خدا
واکسن بعدیو به خیر کنه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی