علی علی ، تا این لحظه: 10 سال و 5 روز سن داره

علی کوچولوی مامان و بابا

پیش به سوی جلو

1393/8/18 12:07
186 بازدید
اشتراک گذاری

*از شیرین کاریای جدیدت  ,حرکت کردنت به طرف جلو (راستش اولین باری که به طرف جلو حرکت کردی 16 مهر

بود,اون موقع خیلی کم بود حرکتت ولی حالا حرفه ای تر شدی )البته نه مثل بقیه بچه ها (چون اصلا از حالت

خوابیده روی شکم خوشت نمیاد )در حالی که نشستی به طرف جلو میری ,آرام(من دلم میخواد تو چهار دست و پا

راه بریولی این جوری که بوش میاد تو علاقه ای به این کار نداری )اونم در صورتی که خودت دلت بخواددر غیر این

صورت غرمیزنیو گریه میکنی تا من بلندت کنم یا چیزی و که میخوای بهت بدم البته تا اون جا که بشه تلاشتو میکنیو

اینقددستت و دراز میکنی که بعضی وقتا اگه حواسم بهت نباشه با صورت میخوری زمین,روروئکم که سوار میشی

عقبیمیری و هنوز یاد نگرفتی که به طرف جلو بیای ,دیگه کم کم باید وسایل تزئینی رو جمع کنم ,میترسم

همونطوری که با روروئک به طرفشون میری یه بلایی سر خودت بیاری( دور از جونت)مامانی اینا میگن بذار

وسایل باشه عادت میکنه وگرنه حساس میشه نمیدونم چیکار کنم واللهبدبو

 

**واکسن شش ماهگیتم زدیو خیال من تا یه مدت راحت شد ,عین دفعه های قبل تب کردی البته نه مداوم،شبش

تبت رفت بالا،منم بابابایی پاشویت کردیم و قطره استامینوفن بهت دادم،خدا رو شکر بهتر شدی ،البته این سری کلا

خیلی اذیتمون نکردی و توی روز م کلی بازی کردی ،تا یک سالگیم دیگه واکسن نداری عزیز دلم محبت

 

***وقتی گریه میکنی خیلی با مزه منو ماما صدا میکنی ,البته هنوز خیلی واضح نیس ولی من به خودم میگیرم

دیگه ,چی کار کنم دل منم به این چیزا خوشه

 

****از هفته پیش خوردن سوپو شروع کردی ,فعلا با چند تا از سبزیجات و برنج یا ورمیشل و گوشت و مرغ برات

درست میکنم ,ناگفته نماند که گوشت و از مرغ بیشتر دوست داری قابل توجه بابایی (آخه باباییم عاشق گوشته

,پسر کو ندارد نشان از پدر ,حکایت تو خنده )غذا خوردن تو یه استراحتیم به من میده آخه مامانی خیلی لاغر شده و

همه بهم غر میزنن که چرا به خودم نمیرسم ,تا اونجایی که بشه و بتونم میخورم ولی زیاد فایده ای نداره ,عیبی

نداره همین که تو خوب وزن میگیری و سرحالی برای من کافیه عشقم

اینم از بلاهایی که بابایی سرت میاره ,توام که بدت نمیادخندونک

اینجا ام که عین یه آقا نشستیو بازیتو میکنی

زمستونو آوردیا علی کوچولو

شیکموی مامان

محبتمحبت

پسندها (3)

نظرات (5)

نسرین جون
27 آبان 93 16:28
عزیز دلمی کع انقد منو دوس داری
مامان حبه قند
28 آبان 93 2:46
ای خدا ای خدا چه ژستی گرفته علی کوچولو.ناز بشی خاله جون.مبارک باشه سوپ خوردن. خوش بحالت واکسن 6 ماهگی تموم شد.
مامان علی کوچولو
پاسخ
مرسی خاله جون
خاله سانی
28 آبان 93 21:54
اخیییی عزیز دلم چقدرم میخنده به کارای باباش
مامانی ساره
29 آبان 93 13:06
سلام عزیزمممم پس شیطنتای علی کوچولو هم داره شروع میشه امان از دست این باباها
مامان علی کوچولو
پاسخ
آخ گفتی امان از دست این باباها خاله خیلی وقته که پسرمون شیطون شده
نسرین جون
5 آذر 93 0:11
دلم برات تنگ شدهههههههههه علی کلی برات اینجا زن پیدا کردم
مامان علی کوچولو
پاسخ
ماام دلمون تنگ شده,عکس یادت نره ازشون بندازی ,من ندید قبول نمیکنم