روزمرگیهای من و پسرم
امشب مهمون مریم جونیم ,قراره بریم ویلا(از وقتی که هوا گرم شده پنج شنبه ها میریم اونجا),الانم اومدیم خونه مامان جون تا با اونا بریم ,اونجا به تو که خیلی خوش میگذره ,از بس که خنکه ,وقتی میریم تو همش خوابی (چون خیلی گرمایی هستی تا توی یه جای خنک میبرمت خوابت میبره اونم برای چند ساعت ),همه میخندن و میگن این پسر تو یا خوابه یا شیر میخواد چی کار کنیم دیگه این علی اقای ما خیلی شیکموه چند روز پیش آویز موزیکاله تختتو اوردم توی حال نصب کردم ,فک نمیکردم اینقد دوسش داشته باشی ,وقتی روشنش میکنم زل میرنی بهش و کلی ذوق میکنی ,یه جورایی خوبه تا تو حواست به اویزه منم میتونم به یه کاری برسم,مخصوصا برای موقع هایی که میخوام غ...